فهرست مطالب

پزشکی بالینی ابن سینا - سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 42، زمستان 1385)

مجله پزشکی بالینی ابن سینا
سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 42، زمستان 1385)

  • 96 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1385/12/16
  • تعداد عناوین: 15
|
  • مقالات پژوهشی
  • سید حسام الدین نبوی زاده، مژگان صفری صفحه 5
    مقدمه و هدف
    نقص آنزیم G6PD شایعترین بیماری متابولیک گویچه های سرخ بدن می باشد. مناطق حاره و تحت حاره نیمکره شرقی زمین بالاترین میزان ابتلا را دارا می باشند. در ایران طبق آمار سازمان بهداشت جهانی شیوع بیماری، 14.9-10% می باشد. با توجه به شیوع بالای کمبود G6PD در ایران و عدم بررسی کیسه های خون از نظر میزان آنزیم، این مطالعه به منظور تعیین تاثیر استفاده از خون فاقد یا حاوی میزان پایین آنزیم G6PD در افراد دریافت کننده خون طراحی گردید.
    روش کار
    این مطالعه از نوع کوهورت آینده نگر (prospective cohort) می باشد و در بخشهای اطفال و نوزادان بیمارستان امام سجاد یاسوج انجام گرفت. از 261 عدد کیسه خونی که در حال استفاده برای تزریق و یا تعویض خون بودند، جهت اندازه گیری میزان آنزیم G6PD نمونه گرفته شد. نمونه ها به روش فلورسنت لکه ای بررسی شدند. همچنین کلیه بیماران دریافت کننده خون از نظر میزان هموگلوبین و هماتوکریت، بیلی روبین سرم و هموگلوبینوری، قبل و بعد از تزریق خون، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های فوق در گروه دریافت کننده خون با میزان آنزیم کم یا فاقد آنزیم (گروه مواجهه) با گروه دریافت کننده خون با میزان آنزیم کافی (گروه کنترل) مقایسه شدند. وجود فاکتورهای دخیل در همولیز (از جمله عفونت، نوزادی و تب) بواسطه کمبود آنزیم G6PD و دریافت داروهای اکسیدان ثبت گردید.
    نتایج
    از 261 کیسه خون بررسی شده 37 مورد (14.17%) کمبود آنزیم G6PD داشتند. 228 نفر (81%) از بیماران، حداقل دارای یک ریسک فاکتور ایجاد همولیز بودند. نتایج بررسی ها در گروه مواجهه و گروه کنترل بترتیب شامل افزایش ناکافی هموگلوبین 55.9 درصد و 14.7 درصد، هموگلوبینوری 35.3 و 5.8 درصد، افزایش بیلی روبین 8.8 درصد بود، در گروه کنترل افزایش بیلی روبین مشاهده نشد. شیوع عوارض در گروه مواجهه نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بالاتر بود (p<0.05).
    نتیجه نهایی: با توجه به شیوع بالای کمبود آنزیم G6PD و عوارض تزریق خون دارای کمبود آنزیم G6PD در بیماران با خطر بالای همولیز توصیه می شود که در برگ درخواست خون قسمتی تحت عنوان لزوم چک آنزیم G6PD وجود داشته باشد تا پزشک درخواست کننده با توجه به عوامل خطر انجام این آزمایش را درخواست کند.
    کلیدواژگان: تزریق خون، کمبود آنزیم g6pd، همولیز
  • سید حسین میرهندی، کوایچی ماکی مورا، محمدرضا شیدفر، لیلا حسین پور صفحه 11
    مقدمه و هدف
    گونه های قارچ مخمری جنس کاندیدا می توانند دامنه وسیعی از عفونت های فرصت طلب را در انسان و حیوان ایجاد نمایند. کاندیدا آلبیکنس گونه اصلی بیماری زا است ولی سایر گونه ها مثل کاندیدا گلابراتا، کاندیدا کروزه ای و کاندیدا تروپیکالیس نیز گاهی عوامل بیماری بوده و از بیماران جدا می شوند. شناسایی کاندیدا در سطح گونه برای درمان موثر بیماری و کنترل عفونت ضروری است. هدف این مطالعه ارزیابی محیط کشت جدید کروم آگار کاندیدا (CHROMagar Candida) جهت افتراق مخمرهای جدا شده از بیماران مبتلا به عفونت کاندیدایی بوده است.
    روش کار
    شانزده استرین مخمری استاندارد، از گونه های کاندیدا و غیر کاندیدا به عنوان رفرانس تشخیص صحیح گونه های مربوط به بیماران مورد استفاده قرار گرفت. تعداد 280 ایزوله مخمری جدا شده از بیماران مراجعه کننده به دو آزمایشگاه قارچ شناسی در تهران نیز به عنوان جامعه مورد مطالعه بررسی گردید. کلیه مخمرها روی محیط «کروم آگار کاندیدا» به روش خطی کشت داده شده و به مدت 48 ساعت در حرارت 35°C نگهداری شد و آنگاه با توجه به رنگ اختصاصی ایجاد شده در محیط کشت اقدام به شناسایی گونه ها گردید. در مورد کلنی های فاقد رنگ اختصاصی برای تشخیص گونه ها از روش PCR-RFLP استفاده شد.
    نتایج
    بیشترین فراوانی مربوط به کاندیدا آلبیکنس (66.5%)، و بعد از آن به ترتیب کاندیدا پاراپسیلوزیس (8.6%)، کاندیدا تروپیکالیس (8.2%)، کاندیدا گلابرانا (6.1%)، کاندیدا کروزه ای (4.6%)، کاندیدا کفیر (2.5%)، کاندیدا گیلیرموندی (0.7%)، کاندیدا لوزیتانیا (0.35%) و کیپتوکوکوس تئوفورمنس (0.35%) بود.
    نتیجه نهایی: محیط کشت کروموژنیک کروم آثار کاندیدا می تواند روشی ساده و سر راست برای شناسایی گونه های شایع کاندیدا شامل کاندیدا آلبیکنس، کاندیدا کروزه ای، کاندیدا گلابراتا و کاندیدا تروپیکالیس باشد، اما همه ایزوله های بیماران را نمی توان با این روش بازشناخت و لذا روش های فنوتیپیک با ژنوتیپیک دیگر برای افتراق آنها ضروری است.
    کلیدواژگان: شناسایی، کاندیدا، کروم آگار
  • بهشاد نقش تبریزی، فرزاد امامی صفحه 16
    مقدمه و هدف
    آنژین ناپایدار در مرکز طیفی از بیماری هاست که از آنژین پایدار مزمن شروع شده و به انفارکتوس میوکارد ختم می شود. از آنجا که پیش آگهی آینده این بیماری در نحوه درمان، تعداد روزهای بستری و نیز تصمیم گیری بموقع جهت انجام اقدامات مداخله ای (آنژیوگرافی و آنزیوپلاستی) از اهمیت خاصی برخوردار است. بر آن شدیم طی مطالعه ای بر روی بیماران آنژین ناپایدار، ارزش پروتئین واکنشی C را که یک شاخص التهابی است، در پیشگویی حوادث قلبی - عروقی بعدی در طی پی گیری 14 روزه این بیماران بسنجیم.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی تحلیلی آینده نگر می باشد که طی آن، 138 بیمار مبتلا به آنژین ناپایدار که در بخش قلب و CCU بیمارستان اکباتان همدان بستری شده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. نمونه خون جهت انجام آزمایش کمی پروتئین واکنشی Cگرفته شده و پس از چهارده روز پیگیری و ثبت وضعیت بیمار، پرسشنامه تکمیل شده و با استفاده از نرم افزار آماری EP16 و آزمونهای مناسب از جمله آزمون کیفی و کمی؛ مستقل و c2، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    میانگین پروتئین واکنشی C در گروه دارای عوارض قلبی - عروقی 116.3ng/ml و در گروه بدون عوارض 124.3ng/ml گزارش شد. مجموعا 45% بیماران طی این مدت دچار عارضه شدند و در 55% هیچگونه عارضه ای دیده نشد. عوارض شامل آنژین ناپایدار مجدد، انفارکتوس میوکارد و مرگ در گروه بیماران دارای پروتئین واکنشی C بالا نسبت به بیماران بدون پروتئین واکنشی C بالا بیشتر دیده شد.
    نتیجه نهایی: عوارضی نظیر آنژین ناپایدار مجدد، انفارکتوس میوکارد و مرگ در گروه بیماران دارای پروتئین واکنشی C بالا نسبت به بیماران با پروتئین واکنشی C طبیعی بیشتر دیده شد اما نیاز به آنژیوگرافی در بیماران با پروتئین واکنشی C بالا کمتر بود. با توجه به اینکه نیاز به آنژیوگرافی در گروهی که پروتئین واکنشی C طبیعی داشتند به مراتب درصد بالاتری را در مجموع به خود اختصاص می داد بهمین لحاظ میانگین پروتئین واکنشی C بالا با ایجاد کلیه عوارض قلبی - عروقی در طی 14 روز پیگیری بیماران آنژین ناپایدار از نظر آماری معنی دار نبود.
    کلیدواژگان: آنژین ناپایدار، پروتئین واکنشگرc
  • بهنام حشمتیان، محسن پرویز، سید مرتضی کریمیان، منصور کشاورز، حمید سوهانکی صفحه 20
    مقدمه و هدف
    مطالعات قبلی نشان داده اند که القا پر فشاری خون کلیوی - عروقی، مدل دو کلیه - یک گیره ای گلدبلاتی 2Kidney 1clip Goldblatt Hypertension (2KIC) موجب حذف اثرات افزاینده فشار خون به دنبال غیر فعال سازی هسته آمیگدال مرکزیCentral Amygdala (CA) میگردد. این مطالعه به منظور تعیین تغییرات فعالیت سیستم رنین - آنژیوتانسینRenin_Angiotensin System (RAS) بافتی در هسته CA متعاقب القا پر فشاری خون کلیوی - عروقی انجام شد. به این منظور اثرات قلبی عروقی تزریق سوبسترای رنین Renin Substrate (RS) در CA موشهای صحرایی سالم و مبتلا به پر فشاری خون 2KIC بررسی و با هم مقایسه شدند.
    روش کار
    در یک مطالعه تجربی در گروه مورد با نصب گیره نقره ای بر روی شریان کلیوی چپ پر فشاری خون 2KIC القا و در گروه شاهد عمل جراحی مشابهی بدون نصب گیره نقره ای انجام شد. هفت هفته بعد کانول گذاری دو طرفه در بالای CA جهت تزریقات انجام گرفت. پس از یک هفته بهبودی از جراحی، با تزریق داخل صفاقی اورتان (lg/kg) بیهوشی القا و کانول گذاری در شریان رانی چپ به منظور اندازه گیری فشار خون متوسط شریانی Mean Arterial Blood pressure (MAP) و ضربان قلب Heart Rate (HR) انجام شد. اثرات تزریق RS در CA با دوزهای پی در پی (1، 0.1 و 10 میکرومولار- نیم میکرولیتر)، سالین و پیش درمانی با کاپتوپریل (10mM)، لوزارتان (10mM) و سازالازین (1nM) قبل ازRS بر میزان MAP و HRدر سه گروه کنترل شاهد و گلدبلاتی اندازه گیری شد.
    نتایج
    تزریق دو طرفه دوزهای پی در پی RS در حیوانات مبتلا به پر فشاری خون 2KIC موجب افزایش معنی دار MAP و HR نسبت به گروه های کنترل و شاهد گردید (P<0.001). تزریق سارالازین و لوزارتان در حیوانات 2KIC موجب کاهش معنی دارMAP و HRاز مقادیر پایه گردید اما کاپتوپریل چنین اثری نداشت. پس از پیش درمانی با لوزارتان، سارالازین و کاپتوپریل اثرات تزریق (1mM) RS در تمام گروه ها مهار شد. این مطالعه بروز اثرات قلبی عروقی تزریق RS در CA و افزایش آن در حیوانات 2KIC و از طرفی اثرات سارالازین و لوزارتان برMAP و HR را نشان داد. مهار اثرات RS توسط لوزارتان و سارالازین مطرح کننده میانجیگری گیرنده های آنژیوتانسین II و از طرف دیگر مهار این اثرات توسط کاپتوپریل مطرح کننده تبدیل سوبسترای رنین به آنژیوتانسین I توسط آنزیم رنین می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق علاوه بر تایید حضور و فعالیت رنین، آنزیم مبدل آنژیوتانسین و گیرنده های آنژیوتانسین II در آمیگدال مرکزی افزایش فعالیت سیستم رنین - آنژیوتانسین بافتی در این هسته و احتمال دخیل بودن این تغییرات در بیماریزایی پر فشاری خون دو کلیه - یک گیره ای گلدبلاتی را مطرح می کند.
    کلیدواژگان: آمیگدال مرکزی، پرفشاری خون، سوبسترای رنین، سیستم رنین، آنژیوتانسین
  • سید حمید موسوی، حمیدرضا رسته صفحه 27
    مقدمه و هدف
    شکستگی استخوان ران یکی از شایعترین شکستگی هایی است که یک ارتوپد با آن مواجه می شود و بعلت اینکه بزرگترین استخوان تحمل کننده وزن می باشد، شکستگی آن همراه با ناتوانی شدید و طولانی مدت می باشد. در سالهای اخیر استفاده از روش میله داخل استخوانی فیکس شونده (closed interlocking intramedullary nail) روش انتخابی درمان این نوع شکستگی ها می باشد که باعث کاهش عوارض و مدت زمان ناتوانی می شود. تاکنون مطالعه ای در کشور ما جهت مقایسه این روش با روش متداول پیچ و پلاک صورت نگرفته است. بهمین مننظور این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه مدت زمان لازم جهت جوش خوردن با استفاده از این دو روش درمانی انجام گرفت.
    روش کار
    این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که در آن 48 بیمار بصورت تصادفی در دو گروه درمانی 24 نفری قرار گرفتند و تحت درمان با دو روش جاندازی باز و ثابت کردن با پیچ و پلاک و جااندازی بسته و ثابت کردن با میله داخل استخوان فیکس شونده قرار گرفتند. برای مدت یکسال از نظر مدت زمان لازم جهت جوش خوردن پی گیری شدند. اطلاعات بدست آمده با آزمونهای آماری تی تست و مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    یافته های بدست آمده در پایان مطالعه بصورت کاهش مدت زمان جوش خوردن در روش میله فیکس شونده (14.4 هفته) نسبت به روش پیچ و پلاک (19.6 هفته) مشخص گردید (p<0.001). در شکستگی های باز مدت زمان جوش خوردن بطور مشخص افزایش نشان داد (P<0.02). همچنین بروز عفونت و جوش نخوردن در گروه پیچ و پلاک بیشتر بود.
    نتیجه نهایی: استفاده از روش میله داخل استخوانی فیکس شونده بعلت کاهش زمان جوش خوردن و ناتوانی و برگشت سریعتر بیمار به زندگی فعال قویا توصیه می گردد. فراهم آوردن امکانات و تجهیزات مناسب این روش جراحی در تمام مراکزی که اعمال جراحی ارتوپدی در آن انجام می شود کم هزینه تر و مقرون به صرفه تر است.
    کلیدواژگان: استخوان ران، پیچ و پلاک، جوش خوردن استخوان، میله داخل استخوانی فیکس شونده
  • توراندخت بلوچ نژاد مجرد، مهرداد روغنی، فروزان صادقی محلی صفحه 32
    مقدمه و هدف
    دلیل اصلی مرگ و میر در بیماران دیابتی اختلالات عروقی است. با توجه به نقش گیاهان حاوی فلاونویید در برطرف نمودن عوارض عروقی دیابت و اثر حفاظتی عصاره آبی گیاه درمنه (Artemisia annua) بر پاسخ انقباضی حلقه های آئورتی در موشهای دیابتی. در این مطالعه مکانیسم اثر گشادکنندگی عروقی عصاره این گیاه مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش کار
    در این مطالعه تجربی موش های صحرایی نر از نژاد ویستار به تعداد 36 راس بطور کاملا تصادفی به سه گروه سالم، دیابتی درمان نشده و دیابتی تحت درمان با عصاره آبی درمنه تقسیم بندی شدند. برای دیابتی شدن حیوانات از استرپتوزوتوسین به میزان 60 میلی گرم به کیلوگرم بصورت داخل صفاقی به مدت یک ماه دریافت کرد. پس از گذشت یک ماه، پاسخ انقباضی حلقه های آئورتی به فنیل افرین در حضور L-NAME و EGTA با استفاده از بساط بافت ایزوله مورد بررسی قرار گرفت.
    نتایج
    مقایسه پاسخ انقباضی حلقه های آئورتی دارای آندوتلیوم به فنیل افرین، قبل و بعد از اضافه نمودن L-NAME در موشهای دیابتی درمان نشده و درمان شده، تفاوت معنی داری را نشان داد (P<0.05). از طرف دیگر، مقایسه پاسخ انقباضی حلقه های آئورتی دارای آندوتلیوم و بدون آندوتلیوم به فنیل افرین در کریس فاقد کلسیم و در حضور EGTA نشان داد که در دو گروه دیابتی درمان نشده و درمان شده تفاوت معنی دار است (P<0.05).
    نتیجه نهایی: به طور کلی می توان گفت که اثر گشادکنندگی عروقی عصاره آبی درمنه در حیوانات دیابتی اثری وابسته به آندوتلیوم است و از طریق افزایش در تولید و یا آزادسازی نیتریک اکساید عمل می کند. همچنین می تواند اثر خود را از طریق مهار آزادسازی کلسیم از منابع داخل سلولی اعمال نماید.
    کلیدواژگان: آئورت، دیابت شیرین، فنیل افرین، کلسیم، گیاه درمنه، نیتریک اکساید
  • محمدرضا فاضل، احمد یگانه مقدم، زهرا فرقانی، فرهاد فراهانی صفحه 39
    مقدمه و هدف
    عوارض بعد از عمل جراحی آدنوتونسیلکتومی شامل درد، عدم تغذیه دهانی کافی، استفراغ، تب، دهیدراتاسیون و خونریزی از اهمیت زیادی برخوردارند. تهوع و استفراغ علاوه بر ایجااد حالتی ناخوشایند برای بیمار منجر به طولانی شدن تغذیه وریدی بیمار و ادامه بستری در بیمارستان خواهد شد. هدف از انجام این مطالعه تعیین اثر دگزامتازون بر کاهش تهوع و استفراغ بعد از عمل و کیفیت تغذیه دهانی (شامل زمان شروع تغذیه و زمان کفایت تغذیه دهانی) در این بیماران می باشد.
    روش کار
    در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور، پلاسبو کنترل 100 بیمار کاندید عمل جراحی آدنوتونسیلکتومی در سنین 15-5 سال (ASA class I.II) وارد مطالعه شده و بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه مورد 0.5mg/kg (n=50) دگزامتازون (حداکثر 8mg/kg) و گروه شاهد (n=50) معادل حجم آن سالین دریافت نمودند. روش انجام بیهوشی و عمل جراحی در تمامی بیماران یکسان بود. موارد استفراغ طی 2 ساعت بستری در ریکاوری (early vomiting) و از 2 تا 24 ساعت در بخش (late vomiting)، همچنین زمان های شروع تغذیه، کفایت تغذیه دهانی، قطع مایع درمانی وریدی و طول عمل جراحی در دو گروه با استفاده از آزمون های آماری t-test و مجذور کای مورد مقایسه قرار گرفت.
    نتایج
    خصوصیات دموگرافیک، بیماران شامل سن، جنس، طول مدت عمل جراحی در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. شیوع تهوع و استفراغ طی 2 ساعت بستری در ریکاوری و طی 24-2 ساعت بستری در بخش در گروه دگزامتازون به مراتب کمتر از گروه پلاسبو بود. علاوه بر این زمان شروع تغذیه، کفایت تغذیه دهانی و قطع مایع درمانی در گروه دگزامتازون به طور معنی داری سریعتر از گروه پلاسبو بود.
    نتیجه نهایی: دگزامتازون به عنوان 0.5mg/kg تا حداکثر دوز 8mg، منجر به کاهش انسیدانس تهوع و استفراغ در مرحله بستری در ریکاوری و یا در بخش خواهد شد. همچنین کیفیت تغذیه دهانی را نیز بهبود خواهد بخشید بدون آنکه عوارض قابل توجهی بدنبال داشته باشد.
    کلیدواژگان: استفراغ، دگزامتازون، لوزه برداری، لوزه سوم
  • علیرضا رحیمی، علی قلعه ایها، فرشید شمسایی، محمدکاظم ضرابیان صفحه 43
    مقدمه و هدف
    اعتیاد یک مشکل پیچیده با ابعاد مختلف خانوادگی و اجتماعی و روانی می باشد که سلامت میلیونها انسان را به شدت تهدید می کند و موجب انحطاط و فروپاشی زندگی فردی و حیات جامعه را فراهم می آورد. هدف از این مطالعه تعیین روش های موثر کاهش تقاضا و مبارزه با مواد مخدر از دیدگاه مردم شهر همدان می باشد.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی است و حجم نمونه شامل 1456 نفر می باشد. روش نمونه گیری بصورت طبقه ای بوده ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای شامل سه بخش بود: الف - مشخصات دموگرافیک ب - سوالات مربوط به کاهش تقاضا ج - سوالات مربوط به روش های مبارزه با مواد مخدر.
    نتایج
    یافته ها نشان داد اکثریت (60.78 درصد) بهترین روش برای کاهش تقاضای مواد مخدر را آموزش به مردم از طریق رسانه های گروهی می دانستند و 51.92 درصد با بالابردن اعتقادات مذهبی در افراد و 44.50 درصد با تغییر نگرش افراد جامعه نسبت به مواد اعتیاد آور موافق بودند. 78.85 درصد نمونه های شرکت کننده در پژوهش با اعمال مجازاتهای سنگین برای توزیع کنندگان مواد مخدر و 40.1 درصد با اعمال مجازات برای مصرف کنندگان مواد مخدر موافق بودند.
    نتیجه گیری
    از دیدگاه مردم شهر همدان آموزش از طریق رسانه های گروهی، صدا و سیمان و نیز بالا بردن سطح اعتقادهای مذهبی با تاکید بر آموزش و نقش ائمه جماعت، روحانیون و با اصلاح باورها و نگرشهای غلط در خصوص مصرف مواد مخدر، آموزش مهارت های زندگی در کاهش تقاضای مواد مخدر موثر می باشد و همچنین اعمال مجازات های سنگین برای مصرف کنندگان و توزیع کنندگان مواد مخدر مورد تاکید بوده است.
    کلیدواژگان: آموزش، مواد مخدر، نگرش
  • محسن دالبند، عبدالله فرهادی نسب صفحه 48
    مقدمه و هدف
    محیط دانشکده دندانپزشکی و فرآیند تحصیل در رشته دندانپزشکی بالقوه محیطی بر استرس می باشد. به همین منظور این مطالعه با هدف تعیین عوامل استرس رای محیط آموزشی دانشجویان دانشکده دندانپزشکی همدان در سال 1381 انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه از نوع توصیفی - مقطعی است که به صورت سرشماری در دانشکده دندانپزشکی همدان و با استفاده از پرسشنامه ای برگرفته از پرسشنامه استرسهای محیط آموزشی دندان پزشکی (Dental Environment Stress. DES)، انجام گرفت. با توجه به محدود بودن دانشجویان (210 نفر) کل جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفت. پس از حذف پرسشنامه های ناقص 154 نفر وارد مطالعه شدند. اطلاعات بدست آمده از پرسشنامه با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    یافته های این مطالعه نشان داد که میانگین کلی استرس برابر 0.55 2.6±، بیشترین میزان استرس در دانشجویان دندانپزشکی مربوط به دروس تئوری با میانگین 0.83 3.18±و روابط استاد و دانشجو با میانگین 0.83 3.05± بود. دانشجویان مونث نسبت به دانشجویان مذکر میانگین استرس کلی بیشتری را نشان دادند (2.73 در مقابل 2.44). دانشجویان سال چهارم بیشترین میزان استرس را با میانگین 3.05 در بین دانشجویان سالهای مختلف داشتند که در این دانشجویان عامل پری کلینیک و کلینیک با میانگین 3.63 بیشترین عامل استرس زا بوده است.
    نتیجه نهایی: محیط دانشکده دندانپزشکی و فرآیند تحصیل در رشته دندان پزشکی محیطی بر استرس می باشد و بین سطح استرس و کارآیی آکادمیک دانشجویان رابطه معکوس وجود دارد.
    کلیدواژگان: آموزش، دانشجویان دندانپزشکی، فشار روانی
  • سید رضابرزو، محمود غلیاف، رویا امینی، میترا زندیه، بی تا ترکمان صفحه 53
    مقدمه و هدف
    بیماری های قلبی - عروقی و عدم کفایت دیالیز اصلی ترین عوامل تعیین کننده ناتوانی و مرگ و میر در بیماران دیالیزی می باشد. بالا بردن کفایت دیالیز در پیش آگهی بیماران دیالیزی کاملا موثر است. هدف از این مطالعه تعیین کفایت دیالیز در بیماران تحت همودیالیز در بخش دیالیز بیمارستان اکباتان همدان در سال 1384 می باشد.
    روش کار
    این مطالعه از نوع توصیفی - مقطعی است که جامعه آماری آن را بیماران تحت همودیالیز در طول مدت مطالعه تشکیل می داد. در این مطالعه 42 بیماری که تحت همودیالیز قرار داشتند مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های لازم عبارت بودند از: وزن بیمار قبل از دیالیز، وزن بیمار بعد از دیالیز، میزان اولترافیلتراسیون دستگاه، اوره نیتروژن خون قبل و بعد از دیالیز، مدت زمان دیالیز، سرعت جریان خون، ضریب کلیرانس فیلتر، سرعت جریان محلول دیالیز، این داده ها از بیماران جمع آوری و در یک برگ چک لیست ثبت گردید و پس از ورود داده ها به کامپیوتر نسبت به محاسبه پارامتر های Kt/V و URR (Urea Reduction Ratio) محاسبه Kt/V بر اساس فرمول لگاریتمی دایگرداس 2 انجام شد و جهت نمونه گیری نیز، دو دقیقه قبل از نمونه گیری دور پمپ ماشین روی 50 میلی لیتر در دقیقه تنظیم و از ست شریانی قبل از دیالیزور نمونه تهیه می شد.
    نتایج
    با توجه به نتایج حاصله از محاسبه URR مشخص گردید که 35.7% از بیماران دارای URR برابر و یا بیش از 65 درصد بودند که این میزان مطابق با شاخصهای استاندارد بوده و بیانگر کفایت دیالیز می باشد. 38.1% از بیماران نیز دارای URR نزدیک به میزان مطلوب (یعنی 65-55 درصد) و بقیه افراد که حدود 25.1% بودند URR کمتر از میزان مطلوب داشتند. در مورد Kt/V نیز 26.2% از بیماران دارای Kt/V برابر 1.7-1.21 بودند که دارای کفایت خوب دیالیز و 50% از بیماران نیز دارای Kt/V نزدیک به میزان مطلوب (1.2-0.9) و بقیه افراد که حدود 23.8 درصد بودند کفایت دیالیزی کمتر از حد مطلوب بودند.
    نتیجه نهایی: بر اساس نتایج این مطالعه مشخص شد که دیالیز انجام شده در مرکز دیالیز مذکور دارای کفایت (URR, Kt/V) نزدیک به حد استاندارد بوده است.
    کلیدواژگان: کفایت دیالیز، نارسائی مزمن کلیه، همودیالیز
  • علی قلعه ایها، فاطمه بهروزی فرد صفحه 58
    مقدمه و هدف
    خودکشی به عنوان اصلی ترین اورژانس روانپزشکی یکی از معضلات بزرگ بشری است. آگاهی از عوامل اپیدمیولوژیک می تواند در پیش بینی انواع آن بسیار موثر باشد. تاهل، سن، جنس و فاکتورهای اجتماعی اقتصادی و ژئوفیزیکی نظیر زمان (روز، هفته، ماه، فصل و...) می توانند برروی آن اثر گذار باشند، با شناخت آنها می توان راه های پیشگیری را درک نمود و از بروز خودکشی کاست، لذا مطالعه حاضر با این انگیزه طراحی و به اجرا گذاشته شد.
    روش کار
    پژوهش حاضر یک بررسی توصیفی مقطعی است. جامعه آماری پژوهش را 1108 نفر از اقدام کنندگان به خودکشی بستری در بیمارستان سینا شهر همدان در فاصله شهریور 1380 لغایت شهریور 1381 تشکیل می دادند. حجم نمونه 400 نفر برآورد گردید که بصورت تصادفی منظم (systematic) انتخاب شدند. داده های مورد نیاز شامل خصوصیات دموگرافیک و همچنین خصوصیات زمانی و مکانی در اقدام کنندگان به خودکشی از پرونده بیماران استخراج و تحت برنامه SPSS ویرایش دهم با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون مجذور کای) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که فراوانی زنان در اقدام به خودکشی کمتر از مردان بود (48% در برابر 52%) گروه سنی 25-15 سال در اقدام کنندگان به خودکشی بیشترین فراوانی با بخود اختصاص دادند (63.7 درصد). 50.5 درصد از اقدام کنندگان به خودکشی مجردین و 29.75 درصد خانه دارها بودند و 80% از خودکشی ها با شهرنشین ها انجام داده بودند، درصد بیشتری از خودکشی ها (17 درصد) در شهریورماه، 33.5 درصد فصل بهار و 15.75 درصد از آنها در روزهای پنجشنبه اتفاق افتاده بود. سهم اوقات شب، با فراوانی 33.75 درصد در اقدام به خودکشی بیشتر از سایر اوقات شبانه روز بود. همچنین کمترین اقدام به خودکشی به ماه مبارک رمضان با فروانی 3.75 درصد و بعد از آن به ایام عید نوروز با فراوانی 4 درصد اختصاص داشت و هیچگونه افزایشی در میزان اقدام به خودکشی در هنگام قرص کامل ماه مشاهده نشد.
    نتیجه نهایی: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که اقدام به خودکشی در گروه جوانان و زنان خانه دار قابل توجه بوده و اقدامات حفاظتی می تواند در اولویت اول شامل بررسی مشکلات این گروه ها گردد.
    کلیدواژگان: اقدام به خودکشی، خودکشی، زمان
  • حمیدرضا عبدالصمدی، پژمان بکیانیان وزیری صفحه 64
    مقدمه و هدف
    لنفوما گروهی از تومورهای جامد (توپر) بدخیم هستند که سلولهای لنفورتیکولار را مبتلا می سازند. از آنجایی که علایم اولیه لنفوم می تواند ناحیه دهان و حلق (حلقه والدایر) را مبتلا سازد شناختن علایم مزبور برای دندانپزشکان دارای اهمیت می باشد. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی لنفوم و داده های اپیدمیولوژیک آن در شهر همدان است زیرا شناخت فراوانی لنفوم در گروه های مختلف اجتماعی با توجه به شرایط مختلف اقلیمی، سن و جنس و... از شاخصهای برنامه ریزی پیشگیری و بهداشتی بشمار می رود.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی - تحلیلی گذشته نگر، تمامی موارد بدخیمی تشخیص داده شده در چهار بیمارستان دولتی سینا، مباشر کاشانی، امام خمینی (ره) و اکباتان همدان طی سالهای 82-1372 مورد بررسی قرار گرفته و اطلاعات مورد نیاز استخراج و در فرم مخصوص ثبت شد. آنالیز آماری توسط نرم افزار SPSS انجام پذیرفت.
    نتایج
    از 350 هزار پرونده بیمارستانی در طی 10 سال و از 3500 مورد بدخیمی گزارش و ثبت شده، 404 پرونده به تشخیص و درمان موارد لنفوم بدخیم اختصاص داشت که مورد مطالعه قرار گرفت. از 404 مورد، 285 مورد به لنفوم غیرهوجکین، 111 مورد به بیماری هوجکین و 8 مورد به لنفوم بورکیت اختصاص داشت. مردان به نسبت 1.6 به 1 بیش از زنان به انواع لنفوم مبتلا بودند. در تمامی موارد شایعترین نشانه بالینی بدخیمی، لنفادنوپاتی گردنی بود و بیشترین نواحی درگیری عقده های ساب مندیبولار و گردنی فوقانی (Level I.II) بود.
    نتیجه نهایی: از نظر فراوانی، لنفوم غیرهوجکین در مقام اول و بعد از آن لنفوم هوجکین و لنفوم بورکیت قرار داشته که شاید نشاندهنده ابتلا به لنفوم در گروه های سنی مختلف است. در این مطالعه شایع ترین سن ابتلا به لنفوم غیرهوجکین، بالای 40 سال و لنفوم بورکیت زیر 11 سال بود.
    کلیدواژگان: بدخیمی، لنفوم، همه گیری شناسی
  • گزارشهای موردی
  • اکرم انصار، محمود فرشچیان، مرتضی فریدون نژاد صفحه 69
    مقدمه
    سندرم کارسینوم بازال سل متعدد (BCC) با سندرم گورلین فامیلیال با ارث اتوزوم غالب می باشد. در این سندرم BCC متعدد با شروع از سنین پایین و ترکیبی از اختلالات فنوتیپی دیگر از جمله ظاهر خاص صورت مثل پیشانی برجسته، پل بینی پهن و هیپرتلوریسم، کیستهای فک، پیتهای کف دست و پا، ماکروسفالی، انومالی های اسکلتی و مهره ای مثل دنده دو شاخه، دنده گردنی و کیفواسکولیوز، اختلالات CNS از جمله دیسژنزی کورپوس کالوزوم، کلسیفیکاسیون فالکس سربری (در سنین پایین تر) و نقص منتال دیده می شود.
    معرفی بیمار: بیماری که شرح داده می شود زن 25 ساله ای است که با ضایعات پوستی پیشرونده و متعدد با اندازه های مختلف در گردن، قسمت فوقانی تنه و زیر بغل (BCC متعدد)، پیتهای کف دست و پا، کیست فک، دنده گردنی و دنده دو شاخه و همانژیم کبدی مراجعه نموده است.
    نتیجه نهایی: با توجه به علایم بالینی، گزارش پاتولوژی بیوپسی ضایعات پوستی و گزارش رادیوگرافی های بیمار برای وی سندرم BCC متعدد (سندرم گورلین) مطرح گردید.
    کلیدواژگان: سندرم کارسینوم بازال سل، پیت کف دست و پا، سندرم گورلین
  • نمایه نویسندگان و موضوعی، دوره سیزدهم، سال 1385
    صفحه 72
  • چکیده مقالات به زبان انگلیسی
    صفحات 3-15